گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد چهاردهم
[سوره الأعراف ( 7): آیات 54 تا 58 ] ....



ص : 208
اشاره
إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّۀِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوي عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ
النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ ( 54 ) ادْعُوا رَبَّکُمْ تَ َ ض رُّعاً وَ خُفْیَۀً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ ( 55 ) وَ لا
تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْ لاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ( 56 ) وَ هُوَ الَّذِي یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ
یَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّی إِذا أَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالاً سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ فَأَخْرَجْنا بِهِ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ کَ ذلِکَ نُخْرِجُ الْمَوْتی لَعَلَّکُمْ
( تَذَکَّرُونَ ( 57 ) وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِداً کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ ( 58
، ص: 210
[سوره الأعراف ( 7): آیه 54 ] .... ص : 210
اشاره
صفحه 117 از 218
إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّۀِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوي عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ
( النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ ( 54
ترجمه و شرح .... ص : 210
خداوند متعال در آیات کریمه قرآنی براي آموزش و تعلیم از راههاي بسیاري بشر را به وحدانیت و یگانگی خود سوق میدهد و
در این آیه نیز نظر آنان را به خلقت جهان و نظام حیرت انگیزي که در سر تا سر آن فرمانروا است معطوف میدارد و به مطالعه
آفاق و کرات و ستارگان جلب مینماید زیرا بشر بر حسب طبع از جهان صحنه پهناور آفرینش که همواره از هر سو نظر او را به
خود جلب مینمایند هرگز نمیتواند غفلت کند و از عجایب خلقت چشم بپوشد و نظام واحدي که از دورترین کهکشانها تا
کوچکترین ذرّة که اجزاء جهان پهناور را تشکیل میدهند نادیده بگیرد.
اینک میفرماید:
همانا پرورش دهنده و آقا و مالک و موجد و محدث شما علی ، ص: 211
التحقیق خداي یکتاست که مستجمع جمیع صفات کمال و جمال و جلال است و غیر او معبودي نیست که پرستش شود و معینی
نیست که از او استعانت گردد. خدائی است که بدون نمونه و بدون اسباب آسمانها و عوالم آن را بیافرید و آن را تقدیر کرد و نظام
آنها را مستحکم ساخت و زمین را خلق فرمود و در آن کوههاي بلند و دریاها قرار داد و خاك آن را براي زندگانی موجودات با
برکت ساخت و تمام اینها را در شش روز یعنی در شش هنگام و شش کون حادث به تأنی و بدون تعجیل ایجاد و ابداع کرد سپس
بر عرش که عالم ملک و ملکوت و محیط بر جمیع موجودات و مخلوقات است مستولی و مستقر و حکم فرما گردید و شب را قرار
داد که به تاریکی خود روز را بپوشاند و به لباس خود نور روز را مستور دارد تا متمّ قوام زندگی باشد زیرا روز براي حرکت و
تلاش معاش و شب براي سکون و آرامش است و شب دائما در پی روز به سرعت او را دنبال میکند بدون اینکه فتوري در سرعت
و اعجال او دست دهد و خورشید و ماه و ستارگان را بیافرید که تمامی مسخّر و مطیع امر و فرمان او هستند و در مجاري و مدارات
خودشان تا روز موعود به امر و فرمان او سیر و حرکت میکنند بدانید و آگاه باشید که آفرینش یعنی کلیۀ مخلوقات از کوچک و
بزرگ از ذرّه تا ذرّه به دست او و به حکم اوست و کسی را دخلی در آن نیست و امر و نهی و تقدیر و تدبیر همه از اوست و
مخصوص به اوست و کسی را در آن دخلی نمیباشد دائم البرکۀ است خداي یکتائی که پروردگار جهانیان است.
(54)
، ص: 212
ترجمه و شرح .... ص : 212
گوید آن پروردگار ذو الجلال کاوست ذاتش جامع کل کمال
آنکه شش روز آن سماوات و زمین بی ز آلت آفریده است این چنین
رتبها یعنی شش آمد سر به سر کاو شد از هر یک به وجهی جلوهگر
شرح آن جو گر که داري حوصله گفته آمد در بیان بسمله
چونکه شد ایجاد عالم بر نظام مستوي بر عرش شد فوق التمام
صفحه 118 از 218
عرش قلب عالم آمد در نمود گشت مستولی بر آن شاه وجود
قلب احمد یا که عرش اعظم است وان سریر پادشاه اقدم است
آنچنان که شه نشیند بر سریر بهر استیلاء به ملک مستجیر
این مثل گفت از پی فهم فرق ورنه اینسان نیست استیلاي حق
، ص: 213
بلکه باشد عین استیلاي او هستی هر ممکنی بر جاي او
همچو استیلاي خود بر ضوء و تاب یا چو استیلاي دریا بر حباب
از سریرش گر شود شاهی جدا تخت باشد همچنین باقی بجا
ور به فرض او شد جدا از تختگاه عرش و ما فیها شود در دم تباه
پس مثال از بهر فهم عامه است یافت معنی مردي از علّامه است
مستوي شد پس به عرش از مشیتش عرض یعنی ظل رحمانیّت است
روشنی روز را او بر سبب می بپوشاند به تاریکیّ شب
می بجوید روز را شب با شتاب اندر آید از پی او را بیحجاب
آفتاب و ماه کوکبها تمام امر او را شد مسخر در نظام
می بدانید اینکه اندر انتزاع هست او را آفریدن و اختراع
چیزها یعنی شود از وي پدید نافذ است امرش به چیزي کافرید
، ص: 214
خلق کرد او هر چه ز امر مستقر هشت در وي او توانائی اثر
یا مراد از ملک و ملکوت است آن جسم را آورد در جنبش ز جان
پس بزرگ است او به وحدانیّتش در الوهیّت هم اندر قدرتش
آفرینش را بود پروردگار عالم و آدم به او دارد قرار
(54)
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 214
قوله تعالی: یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً حثیث و حثوت یعنی سریع چنانکه در آیه مورد بحث ذکر گردید یعنی خدا شب را بر روز
میپوشاند و شب روز را به سرعت میطلبد.
چنانکه در خطبه 97 نهج البلاغۀ در صفت موت میفرماید:
و طالب حثیث من الموت یحدوه.
این کلمه فقط یک بار در ضمن آیات قرآن آمده است.
، ص: 215
[سوره الأعراف ( 7): آیه 55 ] .... ص : 215
صفحه 119 از 218
اشاره
( ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَۀً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ ( 55
ترجمه و شرح .... ص : 215
خداوند متعال در این آیه مبارکه سلسله بشر را راهنمائی فرموده و از مردم خواسته است تا خداي خود را با توبه و انابه و زاري
بخوانند و این کار بانگ کردن و سر و صدا همراه نباشد زیرا تضرع و زاري در آستان آفریننده بزرگ شایستهتر و نیکوتر است و
کار میان آدمی و پروردگارش میانجی لازم ندارد و از این آیه مستفاده میشود که خداوند حالت فروتنی و شکستگی را دوست
میدارد و تعدّي را ناپسند دارد و مردم را از این باز میدارد و نفسی که زاري و فروتنی میکند دیگر نباید به تجاوز و تباهی کردن
بپردازد.
و مراد از جمله ادعوا ارشاد به سپاسگزاري و اظهار حاجت است که پیوسته بشر به فیوضات پروردگار نیازمند است لذا خودداري از
دعا و عبادت همانا کفران نعمت و ناسپاسی است و جمله انّه لا یحبّ المعتدین عقد سلبی و مبنی بر تهدید است که هرگز بشر در
مقام تمرد و مبارزه با ساحت پروردگار بر نیاید. اینک میفرماید:
بخوانید پروردگار خودتان را آن پروردگاري که نعمات بیشمار و خارج از حدّ احصاء خود را بر شما ارزانی داشته و احسان خود
را از شما دریغ نداشته است. ، ص: 216
با تذلّل یعنی با عجز و لابه و اظهار ذلّت و خواري و در حال ابتهال و اخلاص زیرا دعاء مغز و هسته و اصل عبادت است و در حال
خفاء و پنهانی زیرا دعاء در تنهائی و نهانی دور از سمعه و ریاء است و ما شخص غایب و دور از نظر یا فراموشکاري را نمیخوانیم
که آشکارا و بلند صدا به دعاء بر داریم.
هو اقرب الینا من حبل الورید و هو السمیع البصیر و میبینید که خداوند بنده صالح خود زکریّا را ستوده و فرموده است: اذ نادي ربّه
نداء خفیّا و بدانید خداوند تجاوزکاران را دوست ندارد و از ما هر چیز را در حدّ و اندازه خود خواستهاند که نباید به حدّ افراط
برسد خصوصا در دعاء که تضرّع در پیشگاه پروردگار خالق جهان است و باید حدود مرسومه را مراعات کرد صدا را براي ریاء
بلند نکرد طلب امر غیر مشروع یا نشدنی را از خدا ننمود و غیر خدا را در موقع دعاء به نظر نیاورد و دعا عبادتی است که باید خالصا
لوجه اللّه باشد و اگر غیر از اینها گوید از زمره معتدین و متجاوزین است و از محبّت خداوند محروم است.
(55)
، ص: 217
ترجمه و شرح .... ص : 217
در پرستش سوي او آرید رو خود چو ادعوا ربّکم فرموده او
اي غریب افتادگان در بدر شاهتان بر شهر دل دارد مقرّ
روز غربت بر دیار خود کنید طاعت از پروردگار خود کنید
از ره پوشیدهگی با عجز و درد رو به آن سلطان دل بایست کرد
صفحه 120 از 218
خواندن از دل خواست آن سلطان جان گفت خوانیدم از آن رو در نهان
خفیه خواندن اقرب آمد بر حضور وز ریاء و ریب میباشد به دور
گر مراقب سوي او باشی به دل خوانده حق را به نطق معتدل
مصطفی اندر غزائی رفته بود شب به صحرائی مهول آمد فرود
آن صحابه شد بلند آوازشان از پی تکبیر از آغازشان
گفت پیغمبر بسوي نفس خود باز گردید از صدا نبود مدد
، ص: 218
او بود حاضر نه غایب از شما بشنود هر کس کند هر سان دعا
اینقدر کافی است اینجا در اساس جمع از ذکر خفی گردد حواس
گر حواست جمع نبود در طلب نیست ذکر آن جنبد از بیهوده لب
حد ذکر این است و نزد حق نکوست او ندارد معتدین را هیچ دوست
اي بسا خوانندگان خفته دل کز خدا باشند بر خود مشتغل
اي بسا بیدار هوش خفته تن بانک ذکرش دمیدم تا ذو المنن
معتدین خوانندگان غافلند گشته از معنی به صورت مایلند
در دعا باشد مراد و حاجتش آنچه دور است از اراده و مشیتش
یا کند نفرین بکس یا از ریا رو نماید در نماز و در دعا
این است نوعی از فساد اندر زمین بر زمین نکنید افساد این چنین
بعد از آن کاصلاح آن فرمود حق داد عالم را ز شرع خود نسق
، ص: 219
هر عمل کان شد مخالف با کتاب در زمین باشد فساد و ناصواب
حق فرستاد انبیاء را بر عباد تا بر آرند از زمین بیخ فساد
می بخوانید از نشان آیتش هم ز خوف قهر و طمع رحمتش
نیست هیچ از رحمتش کس بینصیب لیک آن بر محسنین باشد قریب
آنکه جانش بند نعمت یا نواست باشد از ترس و طمع او را بجاست
لیک عاشق از دو کون آزاده است امر جانان را بجان آماده است
نز بهشت و دوزخ است او را خبر نز ثواب و نز عقاب و خیر شر
من چگویم با تو شرح این مقام داند آنکو رفته این ره و اسلام
ناگهان است آن ز حالی گر رسید تا رسد نک گویم از بیم و امید
گفت خواندیم هم از خوف گناه هم ز طمع جنت و آن قدر و جاه
تا شما را باشد از رحمت نصیب وان بود بهر نکوکاران قریب
(55)
، ص: 220
صفحه 121 از 218
[سوره الأعراف ( 7): آیه 56 ] .... ص : 220
اشاره
( وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ( 56
ترجمه و شرح .... ص : 220
خداوند متعال از آغاز خلقت بشر مکتب خداپرستی که طریقه اصلاح و انتظام زندگی بشر و سوق آنان به سعادت در دو جهان
است بنا گذارده و مردم را به پیروي از آن مکتب دعوت فرموده و از شرك و فساد و ستم بر دیگران نهی نموده و باز داشته است و
مکتب قرآن که کاملترین مکتب توحید است بشر را از شرك و خودستائی و فساد نهی مینماید و صلاح زندگی و انتظام
اجتماعات بشري را بر پیروي از برنامه مکتب قرآن معرفی مینماید به اینکه نیروي خوف و رجاء را بکار ببرند با نیروي رجاء و امید
کوشش نموده به وظایف دینی رفتار کنند و هر لحظه از خطر انحراف و تمرّد بترسد و از گناهان و رذائل خلقی بپرهیزد همچنان که
نظام حرکت بسوي کمال چنین مقتصی است که پیوسته به حرکت ادامه دهد و از انحراف از مقصد بر حذر باشد. اینک میفرماید:
در زمین بعد از اصلاح آن یعنی از آنچه او خلق کرده و شما را براي انتفاع از آن رهنمائی و هدایت فرموده و بوسیله ارسال رسل و
انزال کتب راه صلاح و اصلاح را نشان داده است بوسیله کشتار مسلمانان و تجاوز به ، ص: 221
حد و حقوق یکدیگر و دزدیدن و غضب مال غیر و ارتکاب کفر و گناهان و ضایع کردن عقل خداداد بخوردن مسکرات و ارتکاب
معاصی که موجب قطع باران و شیوع امراض گردد فساد نکنید و زمین را فاسد نسازید و تبهکاري ننمائید و خدا را بخوانید و در
مقام دعا بر آئید در حالی که بیمناك و ترسنده از عقاب او و متوقع رسیدن مکروهی از عذاب او باشید زیرا لا یأمن مکر اللّه الا
القوم الخاسرون و در حالتی که به ثواب او طمع داشته و متوقع پاداش نیک و آرزومند رحمت و عنایت او باشید زیرا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ
قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ رحمت اللهی به احسان کنندگان و نیکوکاران نزدیک است و از آنان دور نیست.
(56)
، ص: 222
ترجمه و شرح .... ص : 222
هر عمل کان شد مخالف با کتاب در زمین باشد فساد و ناصواب
حق فرستاد انبیاء را بر عباد تا بر آرند از زمین بیخ فساد
هشت ناموس از پی اصلاح ارض نفی مفسد پس ز ارض افتاد فرض
می بخوانید از نشان آیتش هم ز خوف و قهر و طمع رحمتش
نیست هیچ از رحمتش کس بینصیب لیک آن بر محسنین باشد قریب
(56)
، ص: 223
صفحه 122 از 218
[سوره الأعراف ( 7): آیه 57 ] .... ص : 223
اشاره
وَ هُوَ الَّذِي یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّی إِذا أَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالًا سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ فَأَخْرَجْنا بِهِ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ
( کَذلِکَ نُخْرِجُ الْمَوْتی لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ( 57
ترجمه و شرح .... ص : 223
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان فرموده از جمله تدبیرش در باره تأمین وسائل زندگی بشر آن است که در فصل بهار بادهاي
تند از هر سو میوزد و بشارت نزول خیرات و برکات بر زمین به بشر میرسد در طی وزیدن بادهاي تند ابرهاي تیره و تاریک که
مقدار زیادي از آبهاي دریا را فشرده، در بر گرفته و سنگین شده نیروي غیبی ابرهاي فشرده را بسوي سرزمین مرده سوق میدهد و
در اثر نزول باران همه گونه میوهها و رستنیها بدین وسایل شگفتآور از زمین میروید و خداوند متعال دانهها و هستههاي مرده را
که در درون زمین پنهانند نیروي حیات به آنها دمیده و آنها را رشد و نما میدهد. همچنین زندگی بشر در این جهان که پیوسته
پروردگار به صورت تجدد امثال به وي نیروي حیات تازه میدهد و هر ، ص: 224
لحظه حیات جدید و لباس دیگري در بر او مینماید مانند نور و اشعه خورشید که پیوسته فانی و نابود میشود تا آنگاه که دوره
آزمایشی بشر سپري گردد در جهان دیگر محصول زندگی بشر که عبارت از صورت حقیقی و سیرت روانی اوست پس از انقطاع و
فناء این جهان به ظهور میرسد.
و غرض آیه قیاس حیات حقیقی و زندگی همیشگی بشر است به زندگی عالم نباتات زیرا غرض از نباتات میوه و محصول آنها
است همچنین غرض اصلی از زندگی سلسله بشر در این جهان محصول آنها از صورت حقیقی و سیرت روانی و ابدي در عالم
دیگر است. اینک میفرماید:
و او یعنی پروردگار شما آن خدائی است که بادهائی پیش از رحمت خود یعنی باران میفرستد که مژده دهنده رحمت او هستند تا
آنکه ابرها به بارهاي سنگین آب باران بارور گردیده ما ابرها را به طرف شهرهاي مرده یعنی زمینهاي خشک بیآب و علف برانیم
و بوسیله آن ابرها آب باران بر آن زمین ببارانیم و به سبب آن باران از هر نوع گیاه و میوهاي از آن زمین برویانیم مانند این بیرون
آوردن نبات و ایجاد انواع گیاهها و میوههاي زنده از زمین مرده بعد از نزول باران ما مردگان انسانها را از قبور بیرون میآوریم و به
صحراي محشر براي دادن حساب و گرفتن کیفر و پاداش حاضر میسازیم بنابراین امید است متذکّر شوید و متنبّه گردید و پند
بگیرید و ایمان به بعث و جزاء و زندگانی آخرت بیاورید.
(57)
، ص: 225
ترجمه و شرح .... ص : 225
اوست آنکس که فرستد بادها مژده بر رحمت دهد ز امدادها
صفحه 123 از 218
پیش از آنکه بر زمین ریزد مطر بادها بدهند از باران خبر
بادها تا چون بخود گیرند بر ابرهائی که گرانند از مطر
هر چه باشد ابر از باران ثقیل حمل آن بر بادها باشد قلیل
ابر را رانیم اندر اهتزاز بهر احیاي زمین مرده باز
پس بسوي آن زمین یا آن سحاب نازل از بحر عطا سازیم آب
پس به آن آریم بیرون از زمین میوه از هر قبیلی دلنشین
هم بدینسان مردهگان را از قبور ما برون آریم در یوم النشور
یعنی آنسان که زمین یابد حیاة ز آب و روید زان بهر فصلی نبات
مردگان را هم ز خاك تیره گون آوریم آنگه که وقت آید برون
نیست فرقی دارد از فهمی عروج در میان آن خروج و این خروج
شاید از صورت به معنی پی برید وان بفهم آرید گر دانشورید
(57)
، ص: 226
[سوره الأعراف ( 7): آیه 58 ] .... ص : 226
اشاره
( وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِداً کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ ( 58
ترجمه و شرح .... ص : 226
خداوند متعال در این آیه کریمه به این نکته جلب نظر کرده که اختلاف بیشمار که بر عوالم امکان و همچنین بر ذرّات و اجزاء
جهان فرمانروا است فقط در اثر قبول و پذیرش آنها است و نظام سلسله امکان بر قبول و تمکّن نهاده شده است یعنی رسیدن به
کمال بر حرکت و تحوّل استوار است بالأخره چنین مقتضی است که هر موجودي به تناسب ظرفیّت خود بهره خاصی از نعمت
هستی برگیرد همچنان که زمین در اثر قبول هر گونه فیض و رحمت که بر آن هر لحظه رو آورد میپذیرد و از حیات نباتی که
شایسته آن است بهره کامل میبرد ولی زمین شورهزار هرگز بهرهاي از حیات و رشد نخواهد داشت بلکه بر سود زندگی آن پیوسته
افزوده خواهد شد همچنین بشر که غرض اصلی از نظام جهان است و هر گونه نظامی که بر عوالم فرمانروا باشد بخصوص در باره
سلسله بشر فرمانروا است بدین نظر بطور حتم چنین نظامی در باره افراد بشر فرمانروا خواهد بود یعنی بشر أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 14 ، ص: 227
هر چه در مقام پذیرش و انقیاد نعمت پروردگار برآید و شایستگی او براي سوق به کمال زیاده بر تصوّري که در کمون دارد بیشتر
خواهد بود. اگر نیروي انقیاد خدا داده را بکار نبندد و نیروي تمرّد و لجاج را به ظهور آورد از هرگونه فیض و کمال بیبهره خواهد
بود تا آنجا که به مخالفت خود ادامه دهد از رحمت بینهایت پروردگار نیز براي همیشه محروم و بیبهره میگردد. اینک
صفحه 124 از 218
میفرماید:
و او یعنی پروردگار شما آن خدائی است که بادهائی پیش از رحمت خود یعنی باران میفرستد که مژده دهنده رحمت او هستند تا
آنکه ابرها به بارهاي سنگین آب باران بارور گردیده ما ابرها را به طرف شهرهاي مرده یعنی زمینهاي خشک بیآب و علف برانیم
و به وسیله آن ابرها آب باران بر آن زمین بباریم و سبب آن باران از هر نوع گیاه و میوهاي از آن زمین برویانیم مانند این بیرون
آوردن نبات و ایجاد انواع گیاهها و میوههاي زنده از زمین مرده بعد از نزول باران ما مردگان انسانها را از قبور بیرون میآوریم و به
صحراي محشر براي دادن حساب و گرفتن کیفر و پاداش حاضر میسازیم بنابراین امید است متذکّر شوید و متنبّه گردید و پند
بگیرید و ایمان به بعث و جزاء و زندگانی آخرت بیاورید.
(58)
، ص: 228
ترجمه و شرح .... ص : 228
هر زمین پاك و شایسته که آن قابل زرع و صالح رایگان
رستنیها روید از وي صد هزار چونکه فرمان باشد از پروردگار
وانکه باشد شوره ناپاك بد زان برون ناید گیاه الّا نکد
همچو قلب مؤمن و کافر به فرض زد مثل آن هر دو را حق برد و ارض
آن یک از آیات حق یابد رشاد وین یکی زاید در او بخل و عناد
ما بگردانیم آیتهاي خود این چنین شرح از مثال نیک و بد
بر گروهی گز یقین دارند سهم شکر نعمتها کنند از عقل و فهم
(58)
، ص: 229
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 229
قوله تعالی: وَ الَّذِي خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِداً نکد بر وزن فلس یعنی مشقّت و قلّت چنانکه گفته میشود: نکد العیش عسر و اشتدّ یعنی
زندگی به سختی و عسرت رسید: نکد البئر: قلّ ماءه یعنی آب آن چاه کم شد.
نکد به فتح نون و کسر کاف به معنی قلیل الخیر است یعنی از زمین پاك روئیدنی آن به اذن خدایش میروید و زمینی که شورهزار
و خبیث است نباتش نمیروید مگر کم فائدة. این لفظ فقط یکبار در ضمن آیات قرآن ذکر گردیده است.
مرحوم علامه طباطبائی در ذیل این آیه نوشته:
رحمت اللهی نسبت به خلق یکنواخت و عامّ است و اختلافی در قبول رحمت راجع به خود مردم است بعضی طیّباند رحمت در
آنها اثر تمام دارد و بعضی خبیثاند که استفاده کم از آن میبرند.
، ص: 230
صفحه 125 از 218
توضیحات .... ص : 230
1) قوله تعالی: إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّۀِ أَیَّامٍ این جهان پهناوري که زیاده بر تصور است و هرگز بشر )
آغاز و نهایت آن را ندیده و به آن پی نبرده است هر یک از اجزاء بیشمار آن و همچنین مجموع آنها پیوسته در معرض تغییر و
حرکت هستند و هر لحظه تحت تأثیر نیروي غیبی پی در پی از هستی بهرهمند میشوند و لباس تازه هستی در بر نموده به شکل تازه
و بیسابقهئی در میآیند و از دورترین کرات و کهکشانها تا کوچکترین ذرّة نادیدنی که اجزاء جهان را تشکیل میدهند در هر
یک نظام بخصوص فرمانروا است و هر موجودي شعاع و نیروي عملی خود را از پستترین وضع بسوي کاملترین حالات سوق
میدهد و با تکاپو به هدف میرساند و بالاتر از نظامهاي بیشمار خصوصی نظامهاي عمومیتر و بالأخره نظام عموم جهانی که سر
تا سر اجزاء بیشمار عوالم را به همدیگر ربط میدهد و نظامهاي جزئی بیحد و حساب آنها را به هم میپیوندد همه آنها آفریده
پروردگار بزرگی است که با علم و قدرت و احاطه قیمومیّۀ خود همه را به اراده واحد پدید آورده و نیروي غیبی و اراده قاهره او
سر تا سر عوالم علوي و جهان طبع را فرا گرفته و هر ذرّة و موجودي از آن را بسوي هدف مشخص سوق میدهد و همچنین بر سایر
عوالم و نشئات احاطه دارد و تدبیر مینماید.
از جمله نظام بزرگ جهان هستی نظام مخصوص شب و روز است که در زمین فرمانروا است و در اثر سیر و حرکت زمین همواره
روشنائی قسمتی ، ص: 231
از سطح زمین که برابر خورشید در حرکت است بر تاریکی جانب دیگر زمین که مخروطی شکل است استیلاء مییابد و در نتیجه بر
سطح زمین پیوسته روشنائی روز و یا تاریکی شب فرمانروا است.
کرات بیحد و حساب آسمان که از نظر تماس و تأثیر بیشتري که خورشید و ماه نسبت به زمین دارند از آن دو بخصوص نامبرده
شده همچنین ستارگان و کرات بیشمار و کهکشانها که شماره آنها زیاد بر میلیونها و عظمت و بزرگی هر یک از آنها نیز چندین
میلیون برابر کره خورشید است همه و همه تحت تدبیر نظام واحد در مدار مخصوص به هر یک در فضاي زیاده بر تصور پیوسته در
سیر و حرکتند و هرگز کوچکترین تصادم و برخورد در مسیر هیچ یک رخ نداده است و انتظام سیر و حرکت آنها ظهوري از اتقان
تدبیر آفریدگار جهان است.
بزرگان گفتهاند که خداوند اگر میخواست در کمتر از لحظهاي تمام موجودات را میآفرید. و اذ اراد اللّه شیئا ان یقول له کن
فیکون ولی اینکه مدّت شش هنگام را ذکر فرموده است براي است که تأنّی و تثبّت در امور را به بندگان خود بیاموزد.
مکر شیطان است تعجیل و شتاب خوي رحمان است صبر و احتساب
با تأنّی گشت موجود از خدا تا به شش روز این زمین و چرخها
ورنه قادر بود کز کن فیکون صد زمین و چرخ آوردي برون
این تأنّی از پی تعلیم تست صبر کن در کار دیر آي و درست
خداوند متعال به قدرت و خالقیّت خود آسمانها و زمین را بوجود آورد و به تدبیر و جمت خود آنها را در شش مرتبه بیافرید و
مخلوقات ششگانه را به شش نوع منحصر فرمود: ، ص: 232
1) ارواح مجرد. )
2) ملکوتیات یعنی فرشتگان و جن و شیاطین و ملکوت آسمانها و عقول مفرده و مرکّبۀ. )
3) نفوس مانند کواکب و نفس انسان و نفس حیوان و نفس نبات و معادن. )
4) اجرام یعنی بساط علویۀ از اجسام لطیفه مانند عرش و کرسی و لوح و قلم و آسمانها و بهشت و دوزخ. )
صفحه 126 از 218
5) اجسام مفرده و عناصر بسیطه ( 6) اجسام مرکّبۀ یعنی کثیفه تشکیل شده از عناصر و از خلق هر نوعی از آن انواع تعبیر به یوم )
فرموده و الّا قبل از خلق آسمانها و زمین و اجرام فلکی و خورشید و ماه و روز و شب و زمانی در کار نبود.
در باب خلق و امر یکی از عرفاء گوید آنچه به امر خداوند متعال بدون واسطه آفریده شده امر است و آنچه با واسطه خلقت یافته
است خلق است. و دیگر گوید:
عالم و عرش یعنی ما سوي اللّه منحصر در دو نوع است: عالم خلق و عالم امر و مراد به عالم خلق عالم اجساد و جسمانیات است و به
عالم امر ارواح و مجردات است و فرمایش خداوند متعال: الا له الخلق و الأمر اشاره به این است که از عالم اول تعبیر به خلق فرموده
است زیرا خلق عبارت از تقدیر است و هر چه جسم یا جسمانی باشد مخصوص به مقدار معیّن است و از آن تعبیر به خلق میشود و
هر چه مجرد و عادي از حجم و مقدار باشد از عالم ارواح و از عالم امر است و به مجرد کن تکوین مییابد بنابراین هر یک از آنها
را به اسم مناسب خودش تخصیص داده است. ، ص: 233
2) قوله تعالی: ادْعُوا رَبَّکُمْ تَ َ ض رُّعاً وَ خُفْیَۀً غرض از خلقت جهان و گسترش صحنه امکان همانا تعلیم و تربیت سلسله بشر است که )
آنها را به توحید و خداپرستی دعوت کند و در مقام انقیاد و اطاعت بر آیند تا اینکه غرضی که از خلقت جهان است به صورت
فعلیت در آید و از طرفی یگانه آفریدهاي که در این صحنه پهناور میتواند به مبارزه قیام کند و با ساحت ربوبی اظهار مخالفت
نماید همانا بشر است در اثر نیروي اختیار و خردي که در وي به ودیعت نهاده او را به معرض آزمایش در آورده و به خداپرستی و
فضیلت دعوت مینماید که با تضرع آشکار و نهان به پاس نعمتهاي پروردگار قیام نمایند. و نیروي اختیار و خرد را در شناخت و
معرفت پروردگار بکار برند و از برنامه مکتب قرآن پیروي نمایند و با صمیم قلب طریقه انقیاد پیش گیرند.
کلمه ربّ اسم اعظم خداوند متعال است و بدین جهت هر اسمی را مقلوب کنیم معناي آن باطل است جز ربّ که مقلوبش برّ و آن
از اسماء خداوند متعال است. و اسم اعظم اسمی است که هر نبیّ و ولیّ یا عدوي خدا را به آن خوانده است و آن مقدمه دعاي
انبیاء است چنانکه آدم و حوّا عرض کردند: ربّنا ظلمنا انفسنا و مقدّمه دعاي اولیاء است مانند ربّنا ما خلقت هذا باطلا ... و دعاي
دشمنان مانند ربّنا ابصرنا و سمعنا فارجعنا.
3) قوله تعالی: کَ ذلِکَ نُخْرِجُ الْمَوْتی لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ رجاء و امید از حالات روانی و به لحاظ عدم احاطه به آینده و ساحت )
پروردگار منزه از نقص است بلکه رجاء و امید به تناسب حال مخاطب است که غرض از یادآوري سیر و تحولات عوامل جهان که
ظهوري از تدبیر پروردگارند آن است که قدرت ساحت ربوبی نسبت به همه ، ص: 234
تحولات یکسان است آفریدگاري که بطور محسوس این چنین محشر و جنبشی هر ساله پدید میآورد و ذرات و اجزاء پراکنده در
اقطار جهان را به هم میپیوندند و نیروي حیات به آنها میدمد براي سلسله بشر نیز که به نیروي اختیار او را مجهّز نموده ناگزیر
محشر عمومی و جهانی تشکیل خواهد داد. و غرض آیه جلب نظر بشر است به اینکه دمیدن نیروي حیات به زمین و به نباتات و
اشجار همه ساله مثال و نمونهاي است از عالم دیگر یعنی از حشر کلی عالم و دمیدن روح بار دیگر به اجساد پراکنده بشر و همچنین
که غرض از حیات زمین و نباتات ظهور محصول و مواد خواربار است براي بشر غرض از زندگی بشر در این جهان نیز ظهور سیرت
روان وي که مسطورهاي صفات ربوبی است.
4) قوله تعالی: کَ ذلِکَ نُ َ ص رِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ نظامهاي گوناگون که از شئون تدبیر پروردگار در جهان است در آیات )
قرآنی بیان نموده در خارج نیز آنها را اجراء فرموده براي اینکه مسلمانان حقایقی را از نظام آفرینش درك کنند و متوجه شوند که
غرض همانا تعلیم و سوق آنان بسوي سعادت و سپاسگزاري است از جمله نظامی که در سر تا سر جهان فرمانروا است در باره بشر
نیز اجراء خواهد شد.
برخی از مفسرین نوشتهاند: این مطلب مثلی است که خداوند متعال در باره مؤمن و کافر میزند و میفرماید: زمینها همه یکی هستند
صفحه 127 از 218
لکن زمین خوب باغ و گل و سنبل و زمین شورهزار خار و خس میرویاند. مردم نیز همه یکی هستند از خون و گوشت و رگ و
ریشه آفریده شدهاند اما گروهی آمادگی دارند و موعظه را میپذیرند و گروهی سنگدل هستند و موعظه در دل آنها اثر
نمیگذارد.
، ص: 235
روایات .... ص : 235
1) احتجاج از امیر المؤمنین علی علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: اگر خدا میخواست آسمان و زمین را به یک )
چشم به هم زدن میآفرید ولی به مداراة و تدریج آفرید تا سبب حجت بر خلایق گردد و نگویند آسمان و زمین قدیم بوده.
2) در عیون اخبار از امام رضا علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: خداوند توانائی داشت که آسمان و زمین را در )
یک لحظه بیافریند و لکن آنها را در شش روز آفرید تا بر فرشتگان ظاهر و هویدا شود چیزي که خلق نموده و استدلال آورد به
حدوث عالم و آنکه خداوند حادثی را بعد از حادث دیگر خلق میکند.
3) کافی از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: خداوند متعال خیر را پیش از شرّ روز یکشنبه )
آفرید و در آن روز و روز دوشنبه زمین را آفرید و روز سهشنبه اسباب و قوت آنها را خلق نمود و چهارشنبه و پنجشنبه آسمانها را
آفرید و اقوات آنان را در روز جمعه خلق کرد و به ترتیب ایام هفته آغازش یکشنبه و انجامش جمعه بود و به این مناسبت جمعه نام
گذاشتهاند که خلقت آسمان و زمین در روز جمعه جمع شده و به اتمام رسید.
4) کافی از امام محمد علیه السّلام روایت نموده که آن حضرت فرمودند: )
زمین را خداوند بوجود پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و امیر المؤمنین علی علیه السّلام اصلاح فرمود ولی پس از آنکه
مردم آن حضرت و اولاد طیّبین او را رها کردند ، ص: 236
فاسد گردید.
5) تفسیر برهان به سندي از محمد بن ثاقب روایت نموده که گفت از امام ابی محمد عسکري علیه السّلام از مفاد آیه للّه الأمر من )
قبل و من بعد سؤال کردم، فرمودند: براي پروردگار است امر و قدرت قبل از آنکه خواسته او صادر شود و پس از آنکه صادر
باشد. راوي میگوید من چنین فهمیدم که مفاد این آیه نیز مانند آیه أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ است حضرت به
من توجه نموده فرمود: همین است که فهمیدهاي و به ذهن تو خطور کرد.
6) درّ منثور روایت کرده که رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: هر که در اثر عمل خیر و پسندیدهاي که بجا آورده )
پروردگار را شکر ننماید و از خود پندارد نعمت پروردگار را کفران نموده و عمل خیر او حبط و بیهوده خواهد شد و هر که گمان
کند که پروردگار در بشر قدرتی نهاده که هر چه خواهد رفتار نماید محققا آنچه را که پروردگار به پیامبران اعلام نموده انکار
کرده است بر حسب آیه الا له الخلق و الأمر.
7) کافی به سندي از میسر از امام محمد باقر علیه السّلام روایت نموده که آن حضرت از مفاد آیه وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ )
إِصْ لاحِها سؤال کردم فرمود: اي میسر فساد و شرك اقطار جهان را فرا گرفته بود پروردگار بوسیله رسول گرامی صلّی اللّه علیه و
آله و سلّم آن را احیاء فرمود و از شرك و فساد پاکیزه نمود و پس از آنکه بواسطه دین اسلام اصلاح یافت در باره بشر فساد هرگز
نکوشید.
، ص: 237
صفحه 128 از 218
تجزیه و ترکیب .... ص : 237
قوله تعالی: إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ...
جمله یطلبه در این آیه حال است براي کلمه اللیل و کلمه حثیثا حال است کلمه الشمس مفعول است براي فعل محذوف که کلمه
خلق باشد و کلمه مسخّرات حال است براي کلمه الشمس و قمر و نجوم کلمه تضرّعا و خوفا و طمعا در آیه بعد حالند براي فاعل
کلمه ادعوا و کلمه قریب براي مذکر و مؤنث بکار برده میشود.
قوله تعالی: وَ هُوَ الَّذِي یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَيْ رَحْمَتِهِ کلمه بشرا حال است براي کلمه ریاح و کلمه نکدا حال است براي ضمیر
کلمه یخرج.
قوله تعالی: أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ حرف لام به معناي ملک حقیقی که لازم آفرینش است و خلق صفت فعل پروردگار و اسم مصدر به
معناي ایجاد و پدید آوردن موجودات است و کلمه ربّ العالمین صفت فعل پروردگار است.
، ص: